نوشته شده توسط : ...

مثلث سلامت،تصویر

توصیه ی دکترحسن اکبری درقالب تصویر ذیل:   برای دین تصویر در اندازه بزرگ روی عکس اشاره فرمایید.

توصیه ی دکترحسن اکبری درقالب تصویر ذیل:

 

برای دین تصویر در اندازه بزرگ روی عکس اشاره فرمایید.

newmos

با اجازه وب سایت   " هومیان نیوز "



:: بازدید از این مطلب : 1579
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 31 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...

 بااجازه وب سایت میرملاس

0 (1)

 

 

0 (4)

 

 

0 (5)

 

 

0 (6)

 

 

0 (7)

 

 

0 (8)

 

 

0 (10)

 

 

0 (11)

 

 

0 (12)

 

 

 

0 (13)

 

 

 

0 (14)

 

 

0 (16)

 

 

 

0 (17)

 

 

 

0 (18)

 

 

0 (19)

 

 

0 (21)

 

 

0 (23)

 

 

0 (24)

 

 

0 (25)

 

 

0 (20)

 

 

0 (26)

 

 

0 (15)

 

 

0 (27)

 

 

0 (28)

 

 

0 (29)

 

 

0 (2)

 

 

0 (30)

 

 

0 (22)

 

 

0 (3)

 

 

0 (9)

 

عکاس : امین آزادبخت / میرملاس 

 

 

درج شده توسط : امیرحسین آزادبخت " سرویس خبر میرملاس "

دیدگاه ها

شهرمردگان در گفته :


:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 29 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...
 -
 a.hosseinpour-1
-
a.hosseinpour-2
-
a.hosseinpour-3
-
a.hosseinpour-4
-
 بهمن ابراهیمی-1
-
 بهمن ابراهیمی-2
-
 بهمن ابراهیمی-3
-

 بهمن ابراهیمی-4

a.hosseinpour-5

-
 
a.hosseinpour-6

-

a.hosseinpour-7

-

a.hosseinpour-8

-

بهمن ابراهیمی-5

-

بهمن ابراهیمی-6

-

بهمن ابراهیمی-7

 

طبیعت-0552

 

طبیعت 228

برگرفته از وب سایت میرملاس

عکس ها : بهمن ابراهی



:: بازدید از این مطلب : 568
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 24 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...



:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 22 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...

تصاویر/ جشن نوروز در عهد قاجار      برگرفته از" نسیم دلفان"

در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار می‌شده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام می‌شود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش می‌نگرد…
نسیـــم دلفـان - جشن نوروز یکی از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان در دوره‌های مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان با شکوه خاصی برگزار می‌شده است؛ در این میان شاهان قاجار نیز جشن نوروز، را بزرگ می‌داشتند و تدارک ویژه ای برای آن می دیدند.
 
دربار قاجار در آستانه عید نوروز تدارک ویژه ای برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم عید نوروز می‌دید. مراسم اصلی “سلام نوروزی” بود که در سه بخش برگزار می‌شد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در. یک روز پیش از عید از طرف رئیس تشریفات دربار علی‌خان ظهیرالدوله داماه شاه برای طبقات مختلف دعوتنامه فرستاده می‌شد و مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا می‌شد. 
 
در کتاب سفرنامه پولاک در ایران درباره مراسم نوروز در دربار آمده است که نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی. نویسنده این کتاب در تشریح آئین های نوروزی به جشن “سلام نوروزی” در دربار می پردازد و می نویسد: بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد می‌شود هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند. او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده می‌رود. چهارزانو روی فرش ابریشمین می‌نشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه می‌دهد در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسه‌ای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را می‌نویسد، اکنون دیگر منجمین علامت می‌دهند و توپ شلیک می‌شود و منجم‌باشی رسما به اطلاع شاه می‌رساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحب‌منصبان بانگ مبارک باد برمی‌دارند. از طرف مستوفی‌الممالک کیسه‌های متعدد از سکه‌های جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه می‌شود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره می‌ریزد آنها را با هم مخلوط می‌کند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها می‌دهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد. برحسب ترتیب،
 
پولاک در بخش دیگری از سفرنامه خود به رسوم مردم در عید نوروز نیز اشاره می کند. او می نویسد: جشن نوروز سیزده روز دوام داردو در طول این روزها تقریبا همه کسب‌وکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح می‌پردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار می‌شوند یا به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و به هم تبریک می‌گویند. هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگ‌های روشن بیش از همه طرف توجه است گروه‌هایی را می‌بینید که لباس‌های سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند. بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامه‌های نو خود را زیر چادرهای تیره‌رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبه‌رو می‌شوند دست یکدیگر را می‌فشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغوش می‌کشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامی‌اش را در دست می‌گیرد تبریک می‌گوید و جواب تبریک خود را می‌گیرد.
 
در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار می‌شده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام می‌شود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش می‌نگرد. پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کرده‌اند با اندام‌هایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقک‌ها و لوده‌هایی که در پوست شیر و خرس رفته‌اند دیده می‌شوند و گاه و بیگاه شاه سکه‌های کوچک طلا و نقره به میان آنها می‌اندازد. عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دست‌آموز خود اجرا می‌کنند. در همه این مدت نقاره‌خانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است. در روزهای نهم یا دهم اسب‌دوانی انجام می‌گیرد. طول مسابقه اسب‌دوانی نیم فرسنگ است. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد. عکس های زیر که مربوط به یکی از جشن های نوروزی در زمان ناصرالدین شاه قاجار است سورو سات دربار در استقبال از نوروز، مراسم”سلام نوروزی”، کشتی گرفتن و اسب دوانی در جریان جشن های نوروز را نشان می‌دهد.
منبع : جنوب نیوز
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
یکی از درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
مقامات و درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
درباریان در مراسم سلام نوروزی
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
میوه و شیرینی در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
نوازندگان و دلقک های مراسم جشن نوروزی
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
کشتی گیری در مراسم جشن نوروز 
 
(تصاویر) جشن نوروز در عهد قاجار
 
مسابقات اسب دوانی در جریان جشن های نوروزی



:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...

 

برگرفته از سایت میرملاس

ز به روایت پدران ما

  پدران ما آیین عید را این‌گونه به‌جای می‌آوردندزمستان با سپری شدن آخرین ماه‌اش به پایان می‌رسید. در گاه‌شمار محلی آخرین ماه زمستان را «مانگِ سی» (=ماه سیاه) می‌نامیدند؛ علت سیاه‌نامیدن این ماه به این دلیل بود که در این ماه، همه‌ی آذوقه‌های اندوخته شده در «زمگه» (=قرارگاه زمستانی) به آخر می‌رسید. انبارها از علوفه […]

 

پدران ما آیین عید را این‌گونه به‌جای می‌آوردند
زمستان با سپری شدن آخرین ماه‌اش به پایان می‌رسید. در گاه‌شمار محلی آخرین ماه زمستان را «مانگِ سی» (=ماه سیاه) می‌نامیدند؛ علت سیاه‌نامیدن این ماه به این دلیل بود که در این ماه، همه‌ی آذوقه‌های اندوخته شده در «زمگه» (=قرارگاه زمستانی) به آخر می‌رسید. انبارها از علوفه و آذوقه تهی شدند و فضاهای خالی آن‌ها انباشته از سیاهی و تیرگی می‌شد.

بعد از ماه سی، نوروزماه، اولین ماه بهار طبق گاه‌شمار محلی فرا می‌رسید. نوروزماه که می‌آمد، پیام رویش علف‌های نورسته در سرزمین‌های گرم را با خود می‌آورد. میل دست‌یابی به علف‌زارانی در دوردست، زنگ کوچ را به صدا درمی‌آورد تا از قرارگاه‌های زمستانی، «بنه‌کنان» کنند و همه‌ی هستی خود را برچینند و بردارند و با خود به آن‌جا ببرند که دیگر خبری از تلخی و سختی و سیاهی و زمستان نبود. در نوروزماه، آدم‌ها کم‌کم از اجاق‌های آتش فاصله می‌گرفتند. اعتقاد داشتند نوروز حسود است. در این ماه باید خود را از حریم اجاق‌های آتش دور نگه‌داشت. آنان در اولین روز ماه نوروز آشی نذری می‌پختند و به نوروز باج می‌دادند تا فرزندان‌شان را در اجاق‌های آتش نیندازد.
در جغرافیایی که پیشینیان ما زندگی می‌کرده‌اند، به خاطر تفاوت‌های اقلیمی با سایر مناطق مرکزی ایران، چرخش فصول و گذر سال و ماه به‌گونه‌ای شکل می‌گرفته که منطبق بر هنگامه‌ی گاه‌شماری رسمی کشور نبوده است. در زیست‌بوم پدران ما فصل بهار هم‌زمان با پانزدهم بهمن در تقویم رسمی آغاز می‌شده است. و آیین عید را در پانزدهم «خاکه لیه» که مصادف با اولین روز فروردین بوده به‌جای آورده‌اند. چون زندگی و حیات پدران ما صدها سال به شیوه‌ی شبانی و رمه‌گردانی شکل گرفته، گاه‌شماری‌ای که برای سنجه‌ی ایام و گذران چرخه‌‌ی زندگی در یک‌سال شکل می‌گرفته از شیوه‌ی زندگی آنان تبعیت کرده است.
 ماه دوم بهار را (خاکه لیه) می‌نامیده‌اند. در این ماه علف‌های ترد و تازه سر از خاک برمی‌آورده‌اند. وقتی احشام در این ماه به چرا می‌رفته‌اند، لبانشان در حین چرا به خاک مالیده می‌شده است؛ به همین خاطر این ماه را خاکه‌لیه نامیده‌اند. ماه سوم بهار عبارت از سیزده‌ و پنجه بوده است که شامل ۵روز پنجه و ۳۰روز ماه سیزده بود. آخرین روز ماه بهار در بیستم اردی‌بهشت به پایان می‌رسیده است. اولین ماه تابستان به نام (میریان) آغاز می‌شده است. آغاز این ماه به عنوان آخرین موعد و پایان یک‌سال کاری چوپانان بوده‌است در این ماه پشم گوسفندان را می‌چیده‌اند.
همواره وفور گیاه و دام اصلی‌ترین عناصر نعمت برای بهتر‌زیستن پدران و مادران ما بوده‌است. گاه‌شماری آن‌ها در نهایت هوشمندی در خدمت بقای گله‌ها و رمه‌های و سازگاری با سرزمینی بوده است تا برای آنان نعمت فراوانی به بار بیاورد.
گرچه در گاه‌شمار محلی پدران ما نوروزماه اولین ماه بهار به حساب می‌آید، اما آیین عید هم‌زمان با آیین سراسری کشور که در اولین روز فروردین بوده به عنوان آغاز سال نو به جای می‌آورده‌اند. آنان عید را دو روز می‌دانسته‌اند؛ روز اول را عید مردگان یا الفه و روز دوم را عید زندگان می‌نامیده‌اند. در روز الفه یا عید مردگان به دیدار کسانی می‌رفته‌اند که در سال گذشته عزیزی را از دست داده‌اند. آنان ضمن ابراز هم‌دردی، سعی می‌کردند خانواده‌های داغدار را وادارند تا حداقل مشارکتی در به‌جای آوردن آیین عید داشته باشند.
بعد از ظهر روز الفه به گورستان‌ها می‌رفتند تا قبل از غروب آفتاب با مردگان خود، دیدار کنند. معمولاً در این روز شیربرنج تهیه می‌کردند و به گورستان‌ می‌بردند تا در کنار گور مردگان‌شان که انگار مهمان سفره‌هایشان هستند، شیربرنج را بخورند و با خواندن فاتحه برای آن‌ها نیز بفرستند.
هنگام غروب آفتاب شب الفه، برای این‌که به استقبال عید بروند هر خانواده، در کنار خانه‌شان آتش روشن می‌کردند، این آتش‌افروختن به جای چهارشنبه‌سوری بود، فرقی نمی‌کرد که چه روزی از هفته باشد، اما باید غروب آخرین روز قبل از عید باشد. بعد از این‌که آتش روشن می‌شد تعداد زیادی ترکه‌های چوب را آماده و کنار آتش قرار می‌دادند یک نفر از افراد خانواده، معمولاً نوجوانی (دختر یا پسر فرقی نمی‌کرد) با هدایت بزرگ‌تری، اولین ترکه‌ی چوب را برمی‌داشت و با برشمردن نام بزرگ و یا سرپرست خانواده که انگار آن ترکه‌ی چوب هدیه‌ای از اوست، ترکه را در آتش می‌انداخت. بعد از آن با نامیدن تک‌تک افراد خانواده ترکه‌ای برمی‌داشت و به نام هر نفر می‌نامید و بر آتش می‌انداخت. بعد از برشمردن افراد خانواده نوبت به سایر اقوام و نزدیکان: عموها و عموزاده‌ها، عمه‌ها و عمه‌زاده‌ها، دایی‌‌ها و دایی‌زاده‌ها، خاله‌ها و خاله‌زاده‌ها و همه‌ی فرزندان و نوه‌ها و همه‌ی وابستگان نسبی و سببی برای هر کدام ترکه‌ای با برشمردن هر نفر در آتش می‌انداختند. هنگامی که احساس می‌کردند برای همه‌ی اقوام و فامیل و برای هر کدام و به نام آنان ترکه‌ای بر آتش نهاده‌اند، در کنار آتش شعله‌ور به پای‌کوبی و شعرخوانی می‌پرداختند. گاهی نوجوانان در رقابت به سایرین که آن‌ها نیز آتش‌های خود را روشن کرده‌ بودند، می‌گفتند (آگر ایمه بلیزه، آگر هُمه چلیزه) «آتش ما بلند و شعله‌ور است، آتش شما کم‌فروغ و کوتاه است.»
اغلب از روی آتش می‌پریدند بر این باور بودند که با پریدن از روی آتش همه‌ی نحوست و درد و بلای آن‌ها در آتش ریخته می‌شود و سالم و تندرست می‌مانند به آستان سال نو وارد می‌شوند.
برای شب عید تدارکات ساده و باشکوهی انجام می‌دادند. تهیه‌ی گوشت و پلو از الزامات شب عید بود. نُقل و شیرینی و گاهی نان‌شیرینی‌های محلی از قبل تهیه می‌شد. سعی می‌شد در شب عید به حیوانان و احشام نیز توجه ویژه‌ای بشود. از قبل محل نگه‌داری آن‌ها را تمیز و مرتب می‌کردند. همه‌ی افراد خانواده حتماً  باید در شب عید حمام کرده، رخت‌های کهنه‌ی خود را با رخت‌های نو عوض کرده باشند. اغلب زنان و دختران و حتا مردان و پسران نوجوان در شب عید بر دستان‌شان حنا می‌بستند. تا در روز عید دستان رنگینی داشته باشند.
شب‌هنگام بعد از صرف شام بزرگ و یا یکی از افراد خانواده مقداری پشم از قوچی که متعلق به خانواده بود می‌کند و به هر فرد از خانواده می‌داد تا با تابیدن تارهای پشم برای خود حلقه‌ی انگشترمانندی درست کنند و در انگشت کنند. چون بر این اعتقاد بودند که با این کار خیر و برکت و فراوانی نصیب گله‌ی گوسفندان‌شان خواهد شد. آنان تا دیروقت بیدار می‌ماندند تا (باوه رسق برا کر) بابای تقسیم‌کننده‌ی رزق به خانه‌ی آن‌ها بیاید و زرق سالانه‌ی آن‌ها را برایشان رقم بزند. آنان معتقد بودند اگر هنگامی که بابای روزی‌رسان بیاید و کسی در خواب باشد زرق و روزی برایش در نظر نمی‌گیرد. بابای روزی‌رسان پیرمردی نامرئی بود که به صورت پنهانی در شب عید به همه‌ی خانه‌ها سرکشی می‌کرد روزی و درآمد همه‌ی آدم‌ها را تا سال دیگر بین آن‌ها قسمت می‌کرد.
صبح زود روز عید آمدن اولین نفر از اقوام و کسانی‌که برای دید و بازدید می‌آمدند، بسیار قابل توجه بود. اگر آن شخص آدم خوش‌قدمی بود حتماً سالی که در پیش بود به خوبی و خوشی سپری می‌شد اما اگر در طول سال مشکلاتی و ضرور و زیانی برای خانواده رخ می‌داد به حساب بدقدمی کسی می‌گذاشتند که برای اولین‌‌بار در ساعات اولیه‌ی روز سال نو به خانه‌ی آن‌ها آمده بود. معمولاً روز عید خانواده‌ها خیلی زود بیدار می‌شدند تا بعد از صرف صبحانه آماده‌ی دید و بازدید شوند. ابتدا افراد هر خانواده به دیدار بزرگ خاندان خود می‌رفتند در آن‌جا جمع می‌شدند تا همگی به دیدار اقوام بزرگ‌تر خود بروند. در دید و بازدیدها می‌بایست به همه‌ی خانه‌ها سرکشی می‌شد. کم‌کم بازدید‌کنندگان همانند جویبارایی کوچک به هم می‌پیوستند و سیلی از حرکت انسان‌ها بزرگ و کوچک و زن و مرد به جریان می‌افتاد. به همه‌کس و همه‌جا سرکشی می‌کردند و عید را به هم‌دیگر مبارک‌باد می‌گفتند. بعد از بازدید از تک‌تک خانه‌های یک روستا افراد یک روستا به صورت دسته‌جمعی به روستاهای هم‌جوار می‌رفتند. ابتدا به در خانه‌ی بزرگ روستای مجاور می‌رفتند. بعداً افراد پراکنده می‌شدند و هرکس نسبت به تعلق خاطر و یا وابستگی خویشاوندی به خانه‌های افراد مختلف می‌رفتند. این دیدوبازدیدها مانند یک معامله بده و بستانی بود. هرکس که از خانه و خانواده‌ی کسی دیدن می‌کرد طرف مقابل نیز خود را موظف می‌دانست که او هم به خانه و محل سکونت کسانی که به دیدن آن‌ها آمد‌ه‌اند سرکشی کند. حتا اگر کسی در خانه هم نبود به در خانه‌اش می‌رفتند تا وظیفه‌ی خود را به جای بیاورند.  
در روز عید همه‌ی کسانی‌که در طول سال گذشته به هر دلیل از هم‌دیگر کدورتی به دل داشتند، همسایگان و اقوام آن‌ها را با هم‌دیگر آشتی می‌دادند و در عید نوروز برپا بودن دشمنی گناهی نابخشودنی بود.
دیدوبازدید تا ظهر به طول می‌کشید. اغلب افراد بعد از ناهار در مرکزی‌ترین مکان عمومی روستا جمع می‌شدند و به بازی‌های گروهی مشغول می‌شدند. یکی از بازی‌های روز عید «خاجنگی» بود یعنی تخم‌مرغ‌هایشان را آرام به هم‌ می‌زدند تا پوسته‌ی یکی از آن‌ها بشکند. هرکس پوست تخم‌مرغش ترک برمی‌داشت، می‌بایست تخم‌مرغ شکسته‌اش را به طرف مقابلش واگذار کند. گاهی افراد با برنامه‌ریزی قبلی از قبل به مرغ‌هایشان برنج و سایر حبوبات می‌دادند تا تخم‌هایی با پوسته‌ای سخت بگذارند تا آن‌ها بتوانند در مسابقه‌ی پرهیجان خاجنگی تخم‌مرغ‌های بسیار برنده شوند.
۵ روز بعد از عید را ایام پنجه می‌نامیدند. در گاه‌شمار محلی با حساب‌گری هوشمندانه برای این‌که همه‌ی ماه‌های سال هرکدام سی‌روز باشند پنج روز بعد از عید را از سایر ایام سال جدا می‌کردند. ایام پنجه زمان مستقلی بود و جزء هیچ‌کدام از ماه‌های سال به حساب نمی‌آمد. پیشینیان ما معتقد بودند در ایام پنجه عوامل شر و نحوست از آسمان پایین می‌آیند و حاکم بر سرنوشت زمین می‌شوند. این روزها را «دُرد» می‌نامیدند. دُرد به معنی بدیُمنی و شرّ بوده است. در روزهایی که دُرد بودند، همه‌چیز را برای ایجاد شر مهیا می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند که باید در این روزها با بردباری، تحمل خود را بیش‌تر کنند تا بهانه‌ای برای ایجاد شر فراهم نکنند. یکی از عوامل شر در ایام پنجه، احشام را مورد غضب خود قرار می‌داده است. او گله‌های گاو، گوسفند و رمه‌های اسب را به یک بیماری به نام «کوهَ» دچار می‌کرده است. 
کوهَ نوعی بیماری شبیه به آب‌مروارید بوده که چشمان احشام کبود می‌شده به همین خاطر این بیماری را کوهَ می‌نامیده‌اند. حیوانانی که به بیماری کوهَ مبتلا می‌شده‌اند بینایی خود را از دست می‌داده‌اند و به خاطر عدم تعلیف تلف می‌شده‌اند. در ایام پنجه مردم برای دفع شر اهریمنِ کوهَ، رسمی کهن به جای می‌آوردند تا احشام خود را از چشم‌زخم‌ اهریمن کوهَ برهانند. آنان بر دوسوی پیشانی سیاه چادرهای خود را که انگار چهارپایی بسیار بزرگی است و برپای ایستاده، با مالیدن خمیز دو حدقه چشم بزرگ نقاشی می‌کردند تا اهریمن کوهَ را فریب بدهند. آنان معتقد بودند، اگر اهریمن کوهَ بخواهد چشمان احشام را مورد حمله قرار دهد، وقتی با این حدقه‌های چشم درشت مواجه می‌شود، تمام توان خود را به کار می‌گیرد تا این چشم‌های بزرگ را کور کند، اما هرچند تلاش می‌کند و موفق نمی‌شود، احساس می‌کند همه‌ی چشم‌ها «اوسین» شده‌اند، یعنی محافظت می‌شوند. اهریمن کوهَ در مقابل این حلقه‌های طلسم قدرتش باطل می‌شود‌. با این شیوه احشام از شر کورشدن در امان می‌مانند.
حلقه‌ی کوهَ هزاران‌سال است که به عنوان نمادی سمبلیک برای دفع شر و خنثی‌کردن چشم‌زخم نزد مردمان این دیار کاربردی اعتقادی دارد. در سنگ‌نگاره‌های میرملاس نیز نقاشی حلقه‌ی کوهَ که آن را به عنوان لنگر می‌شناسند برای همین منظور در هزاران سال قبل نقاشی شده است.
 این دیوارنگاره‌ همان حلقه‌ی اساطیری دفع‌کننده‌ی بلاهای آسمانی است که اهریمن کوهَ را فریب می‌داده ‌است. 

*محمدحسین آزادبخت / نویسنده، تندیس‌ساز و هنرمند لرستانی

این مقاله در سیمره ۳۱۲ (۹۳/۱۲/۲۴) چاپ شده است.

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 142
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 11 فروردين 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ...
برگرفته از سایت " میرملاس نیوز "دلفان بهشت ایران زمین منتظر مهمانان نوروزی است شهرستان دلفان به مرکزیت نورآباد با مساحت ۲ هزار و ۷۴۰ کیلومتر مربع و ارتفاع ۲ هزار و ۱۸۰ متر از سطح دریا و جمعیتی در حدود ۱۵۰ هزار نفر با رشد جمعیت ۰٫۹ و تراکم جمعیت ۴٫۵ نفر بر کیلومتر مربع دارای سه بخش مرکزی، کاکاوند و خاوه در شمال غربی استان […] شهرستان دلفان به مرکزیت نورآباد با مساحت ۲ هزار و ۷۴۰ کیلومتر مربع و ارتفاع ۲ هزار و ۱۸۰ متر از سطح دریا و جمعیتی در حدود ۱۵۰ هزار نفر با رشد جمعیت ۰٫۹ و تراکم جمعیت ۴٫۵ نفر بر کیلومتر مربع دارای سه بخش مرکزی، کاکاوند و خاوه در شمال غربی استان لرستان قرار دارد و یکی از مناطق استان لرستان است که قدمت آن به نیمه نخست هزاره پیش از میلاد می‌رسد. دهستان‌های شهرستان دلفان عبارتند از: * بخش مرکزی شهرستان دلفان: دهستان میریگ شمالی دهستان میریگ جنوبی دهستان نورآباد دهستان نورعلی * بخش کاکاوند: دهستان اولاد قباد دهستان ایتیوند شمالی دهستان ایتیوند جنوبی دهستان کاکاوند شرقی دهستان کاکاوند غربی *بخش خاوه: دهستان خاوه شمالی دهستان خاوه جنوبی به گزارش فارس، دلفان سرزمینی است که در دوره‌های مختلف از اهمیت ویژه و خاصی برخوردار بوده به‌طوری‌ که همواره مورد توجه بسیاری از مورخان و باستان‌شناسان جهان بوده است و با شهرهای نهاوند،الشتر، کرمانشاه، ایلام، خرم‌آباد و کوهدشت مرز زمینی دارد. شهرستان دلفان به دلیل کشف مفرغ‌هایی از آن که زینت بخش موزه‌های معروف دنیاست به شهر مفرغ معروف است. این شهرستان یکی از شهرستان‌های کوهستانی کشور به شمار می‌رود که با وجود کوهستان‌های برف‌گیر و چشمه‌های سرشار از آب، نویدبخش بهاری سرشار از خرمی و سرسبزی برای دوست‌داران طبیعت و گردشگران نوروزی است. وجود چهار زیارتگاه امامزاده ابراهیم (ع) معروف به بابای‌بزرگ در روستای بابابزرگ و امامزاده محمد (ع) معروف به‌پیر محمد در روستای سرمرنگ گنجدره و امامزادگان احمد و محمود (ع) در دامنه کوه باغبک در روستای باولین بخش کاکاوند از زینت بخشان منطقه کوهستانی دلفان هستند. از دیگر دیدنی‌های دلفان می‌توان به کوه شگفت‌انگیز مهراب با ارتفاع ۲۴۰۰ متر در ۵۴ کیلومتری شهر نورآباد اشاره کرد، صخره‌های سر به فلک کشیده مهراب، چون اسیران به زنجیر کشیده‌ای چشم هر بیننده‌ای را شگفت‌زده می‌کنند. این کوه از دو نیمه مهراب کوچک و مهراب بزرگ تشکیل شده است که پوشیده از درختان کهنسالی چون گردو، سماق، زالزالک، آلو، انگور، انجیر، سیب و گلابی وحشی است. وجود غارهای تنگ قلا، داله‌لان، غار باغ سیری جان و ده‌ها غار کوچک و بزرگ دیگر که از زمان باستان وجود داشته و جایگاهی برای اختفای گنجینه سلاطین و محلی برای اسکان موقت دامداران بوده و همواره حافظ جان و مال مردم دره مهرگان بوده، بر زیبایی‌های این منطقه افزوده است. وجود تاپو (محلی برای نگه‌داری غلات به زبان محلی) با قدمتی هزاران ساله در دل صخره‌های سر به فلک کشیده مهراب که محل نگه‌داری آذوقه ساکنان این منطقه بوده با وجود زمستان‌های سرد و طاقت‌فرسا و پر برف در سنوات گذشته، همواره مددی الهی برای مردم این منطقه بوده، هم باعث دیدنی‌تر شدن این ناحیه از ایران زمین شده است. بلندترین آبشار دلفان نیز که در دامنه کوه مهراب قرار دارد و به آن داله‌لانه (آشیانه عقاب‌ها) می‌گویند با ارتفاع ۱۰۰ متر برزیبایی این کوه و دیدنی‌های دلفان افزوده است. یکی دیگر از جلوه‌های دلفان زمین، سوغاتی‌های دلفان است که مسافران نوروزی می‌توانند از آنها بهره گیرند و به عنوان سوغات برای محل و دیار خود به سوغات ببرند این سوغاتی‌ها عبارتند از: عسل، روغن حیوانی ممتاز (روین دان، وژی)، برساق (شیرینی محلی)، فرش، گلیم و جاجیم، گرده (نوعی شیرینی مقوی از آرد، شکر، روغن نباتی و ادویه‌جات مختلف است)، داروهای گیاهی کمیاب گردو، ترخینه، کولیره (کولئره، نوعی نان محلی) شلکینه (شل‌کئنه: نوعی نان که به صورت خمیر آبکی روی ساج نان‌پزی محلی می‌ریزند و شکل می‌گیرد. از مناطق دیدنی دلفان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد * راه باستانی گاوشمار تنگ گاشماریا گاوشمار که راه باستانی شاهی از آن می‌گذرد به عنوان یکی از جاذبه‌های تاریخی شهرستان دلفان است که بیان‌گر اهمیت تاریخی و اقتصادی این منطقه در گذشته‌های دور بوده است. تنگ گاوشمار در ‎ ۵۴کیلومتری جنوب غربی نورآباد مرکز شهرستان دلفان و در روستای گنجدره (گنجره) واقع شده است. این راه یکی از محورهای ارتباطی باستانی در ایران باستان بوده است و بخشی از راه شاهی معروف بین هکمتانه و شوش بوده است که در گذشته‌های دور ارتباط دو پایتخت زمستانی و تابستانی هخامنشیان را میسر می‌ساخته است. نقطه شروع این راه از دره گنجنامه در همدان آغاز و پس از طی مسیر از دشت تویسرکان – نهاوند و دلفان از طریق تنگ گاشمار به کوهدشت – پلدختر و سرانجام به دشت خوزستان متصل می‌شود. رودخانه معروف کشکان که از اتصال و تلاقی دو رود رضاویس و کاکارضا به وجود آمده در طی سالیان متمادی راهی را در دل قله سفیدکوه برای خویش باز کرده که این راه باستانی با ارتفاعی بیش از ۱۰ متر به موازات بستر رودخانه ایجاد شده و محل گذر عابرین و حیوانات بوده است. این راه باستانی با استفاده از قلوه سنگ‌های رودخانه‌ و ساروچ (مخلوطی از گچ و درصدی آهک) ساخته شده و با استفاده از سنگ‌های تراشیده شده تیره نماسازی شده است. طول دقیق این جاده با توجه به تخریب بخشی از این راه براثر گذر زمان و سیلاب و جریان رودخانه در طی سالیان سال مشخص نیست ولی با توجه به شواهد موجود طول آن در این منطقه ‎شش هزار متر بوده که اکنون حدود ‎ ۴۰۰ متر آن باقی است، عرض این راه نیز بین چهار تا هفت متر است که بنا به موقعیت تنگه تغییر کرده است که متاسفانه با احداث صد گاوشمار (معشوره) قسمت عمده آن به زیر آب رفته و از بین می‌رود. گاوشمار از دو کلمه گاو و شمار تشکیل شده که بنا بر روایات محلی به واسطه اینکه عرض این تنگه تنها به اندازه عبور یک گاو بوده به این نام معروف شده است. بومی‌های این منطقه از این راه به اسم گوری (قدیمی) و راه کبری هم نام برده‌اند، اما نام منطقه و روستایی به‌نام گنجدره موید این مطلب است که در روزگاران قدیم نام دیگر این راه گنج‌ره بوده است، ای‍ن‌‌ اث‍ر ت‍‍اریخی ‌ب‍ه‌ش‍م‍‍اره ‌۱۰۰۱۶ در ف‍‍ه‍رس‍ت‌‌ آث‍‍ار ملی‌‌ ای‍ر‌ان‌ ب‍ه‌ ث‍ب‍ت‌ رسیده‌‌ اس‍ت.‌ *بقعه حسن گاویار منطقه حسن گاویار در دلفان منطقه‌ای بکر و به اصطلاح بهشتی در زمین است که برای بسیاری از علاقمندان به طبیعت و گردشگران ناشناخته مانده و هنوز شناسایی نشده و به معرفی بیشتر جاذبه‌های این منطقه از سوی متولیان امر به خصوص میراث فرهنگی نیاز دارد. با این وجود این جاذبه طبیعی و بهشت گمشده در ایام بهار و تابستان پذیرای بسیاری از خانواده‌های بازدیدکنندگان و طبیعت‌دوستان از اقصی نقاط ایران است. *مقبره بابابزرگ از جاده‌ای که از میان کوه‌های سر به فلک کشیده مهراب و سرکشتی و جنگل‌های سرسبز و پرطراوت بلوط و چشمه‌سارهای فراوان می‌گذرد، عبور کنید در دامنه کوهی نه چندان بلند چشم، جمال گنبد و بارگاهی زیبا را نظاره می‌کند، دیدنی که هر سال در ایام نوروز و فصول بهار و تابستان مامن چندین هزار زائر و بازدیدکننده است که از اطراف شهرها و روستاهای دور و نزدیک از جمله نورآباد، هرسین، نهاوند، بروجرد، الشتر، خرم‌آباد، کرمانشاه، ملایر، کوهدشت و…با طی مسافتی نه چندان نزدیک و گذر از جاده‌ای خاکی و پرخطر سختی راه را به جان خریده تا به بارگاه پیر و مریدشان برسند تا شاید مرادی که در دل دارند به مقصود برسد و حاصل شود. امامزاده ابراهیم یا همان بابای‌بزرگ به ‌نقلی فرزند امام موسی‌ابن جعفر(ع)، برادر امام رضا (ع)، امامزاده محمد، شاه‌چراغ شیراز و کریمه اهل‌بیت حضرت معصومه (س) در قم و… است که به نقل مضمون در همان عصر متولد و در همان قرن نیز در مکان فعلی به شهادت رسیده و در بین کوه‌های مهراب در دامنه سرکشتی دفن شده است. امامزاده ابراهیم از فرزندان حضرت موسی بن جعفر است، مقبره وی در دره‌های رشته کوه‌های زاگرس در استان لرستان و در ۶۵ کیلومتری شهرستان دلفان قرار دارد. امامزاده ابراهیم در نزد مردم لرستان به بابای‌بزرگ معروف است، لفظ بابا در لرستان به بزرگان و پیران قابل احترام گفته می‌شود و از این جهت این امامزاده برای مردم لرستان به خصوص اهالی شهرستان دلفان و شهرستان کوهدشت از احترام بسیار بالایی برخوردار است. گنبد و تزئینات داخلی مقبره امامزاده ابراهیم به صورت کامل آجر کاری است و بیشتر تزئینات بنا به سبک معماری قرن هفتم و معماری دوره قاجار شباهت دارد، ساختمان مقبره هشت ضلعی بوده و درب ورودی آن رو به شمال است، نحوه کلی ساخت و معماری مقبره را می‌توان با معماری دوران صفوی هم مقایسه کرد. *چشمه آب‌گرم چشمه آب‌گرم شهرستان دلفان در استان لرستان به عنوان یک جاذبه گردشگری سلامت و درمان، همچون الماسی در دامنه‌های رشته کوه زاگرس می‌درخشد. این چشمه در ۶۰ کیلومتری غرب شهر نورآباد و در بین دو رشته کوه «گله» و «سفیدکوه» در زاگرس و در محل تلاقی سه رودخانه گاماسیاب، گیزه رود و سیمره، واقع شده است. این جاذبه طبیعی به عنوان یک مکان در حوزه گردشگری درمانی، همه ساله پذیرای هزاران گردشگر و دوست‌دار طبیعت است. وجود این چشمه زیبای طبیعی در این منطقه سرسبز با چشم‌انداز زیبای رشته کوه زاگرس به نحوی زیبا چشم هر بیننده را نوازش می‌دهد و دل هر نظاره‌گر را آرام می‌کند دکتر «محمد معین» در کتاب فارسی خود از این منطقه به عنوان یکی از زیباترین جاذبه‌های گردشگری و تنگه‌های ایران یاد کرده است. چشمه آب‌گرم دلفان با آب‌دهی ۳۰ لیتر در ثانیه و دمای ۶۰ درجه سانتی‌گراد از دامنه کوه گله از اعماق زمین می‌جوشد و توسط اهالی این منطقه یک حوضچه کوچک سیمانی برای استفاده از آن احداث شده است. به گفته کارشناسان بهداشتی و میراث فرهنگی، این چشمه طبیعی به لحاظ داشتن مواد معدنی در التیام دردهای مزمن موثر است و بسیاری از بیماران برای درمان با استفاده از این چشمه معدنی به این منطقه سفر می‌کنند. این چشمه با غلظتی بیش از ۷۰۰ میلی‌گرم در لیتر و ترکیبات سولفات کلسیم، گوگرد، سولفور، دی‌کربنات منیزیم در درمان بیماری‌های مفصلی عفونی و امراض جلدی اثربخش است. این گوهر کم‌نظیر غرب کشور، با وجود تمام جاذبه‌ها و ویژگی‌های گردشگری و درمانی خود همچنان در این منطقه ناشناخته مانده است. چشمه آب‌گرم دلفان در ۶۰ کیلومتری عرب شهر نورآباد مرکز شهرستان دلفان واقع شده است، این چشمه به سبب خواص طبی بسیاری از گردشگران برای درمان بیماری‌های پوستی از آن استفاده می‌کنند. هوشنگ بازوند استاندار لرستان در حاشیه بازدید از چشمه آب‌گرم دلفان گفت: منطقه چشمه آب‌گرم دلفان منطقه بسیار خوبی است، اما نیاز به بهسازی، بازسازی و ایجاد زیرساخت‌های لازم به وی‍ژه راه ارتباطی آسفالته دارد و می‌تواند نقش مهمی در اقتصاد منطقه داشته باشد و زمینه جذب گردشگران فراوانی از استان‌های غرب کشور را فراهم کند. *کوه چهل نابالغان چهل نابالغان یکی از کوه‌های عظیم زاگرس در مرز استان لرستان و استان همدان جزء شهرستان نهاوند است، چهل نابالغان از شمال به نهاوند و از شرق به بروجرد محدود است، بلندترین قله آن یال‌کبود با ارتفاع تقریبی ۳ هزار و ۸۵۰ متر است. چهل نابالغان بخشی از رشته کوه بزرگ گرین است و دسترسی به آن بیشتر از دهستان فلکین دلفان به راحتی امکان‌پذیر است. سراب گاماسیاب در دامنه شمالی این کوه قرار دارد و آب سراب ناشی از یخچال کوه است. می‌گویند هنگامی که ایرانیان در جنگ نهاوند شکست خوردند و نهاوند به دست تازیان مسلمان گشوده شد، تازیان فاتح چهل تن از اشراف‌زادگان و بزرگ‌زادگان و شاه‌زادگان را که سن آنها نابالغ بود و در نهاوند زندگی می‌کردند به کوه گرین برده و گردن زدند، بدین ترتیب نام این منطقه چهل نابالغان شد. *منطقه شکار ممنوع گرین منطقه ۷۰ هزار هکتاری گرین واقع در شمال شهرستان سلسله از طرف سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان منطقه شکار و صید ممنوع اعلام شده است. این منطقه از شمال به شهرستان نهاوند، از شرق به شهرستان بروجرد و از غرب به شهرستان دلفان محدود است. گرین از رشته کوه‌های مهم غرب ایران است که بیشتر مساحت آن در شمال استان لرستان و بخشی نیز در استان‌های همدان و کرمانشاهان قرار دارد. گرین از رشته کوه‌های بلند زاگرس است که در ادامه اشترانکوه قرار دارد و طول آن به بیش از ۱۸۰ کیلومتر می‌رسد. این رشته کوه در استان کرمانشاهان به کوه‌های پرو و بیستون می‌پیوندد، ولاش با ۳۶۲۳ متر ارتفاع، بلندترین قله این رشته کوه است. قله‌های بلند آن شامل یال‌کبود در کوه چهل نابالغان در نهاوند، قله ۱۸ یال، سه کوزان و میش پرور در بروجرد و نیز قله ولاش در شمال الشتر است، دیگر قله‌های آن شامل بازگیر و چهل تن می‌شود. گرین از غرب به دلفان، از شمال به نهاوند، از شرق به شهرستان بروجرد و از جنوب به شهرستان سلسله محدود می‌شود، گرین در گویش محلی گرّو garru یا garri و در گویش لکی گروین garvin نامیده می‌شود و یکی از کانون‌های آبگیر دائمی لرستان است که رودهای دز و گاماسب را تغذیه می‌کند. سرآب‌های فراوانی در پای این کوه وجود دارد و آب آشامیدنی بروجرد و نیز آب مورد نیاز کشاورزی دشت سیلاخور نیز از همین سرآب‌ها تأمین می‌شود. صعود به کوه گرین از طریق روستاهای غرب شهر بروجرد، جنوب نهاوند یا شمال الشتر امکان‌پذیر است. دهکده ییلاقی ونایی در این پای این کوه قرار دارد، این کوه خرس، کفتار، گرگ و روباه دارد و در گذشته پلنگ نیز داشته‌ است. بخش عظیم این کوه در جنوب نهاوند بوده و جلوه‌های زیبایی به این منطقه می‌دهد سرآب‌هایی مانند سرآب گاماسیاب و گیان، فارسیان،کنگاور کهنه و ملوسان از این رشته کوه سرچشمه می‌گیرند. سراب گاماسیاب با آبیاری دشت نهاوند به کرمانشاه سرازیر می‌شود.این رشته کوه تقریبا تا اوایل مرداد ماه برف دارد، البته داخل دره‌ها مدت و گرمای بیشتری برای ذوب برف این کوه لازم است. از مرتفع‌ترین و زیباترین قله‌های این رشته کوه، قله ولاش است که مسیر صعود آن از روستای پرسک در شرق الشتر یا از ونایی و تیزه زن در بروجرد است، لل گرین در طول سال پوشیده از برف است و به همین خاطر مراتع، چراگاه‌ها و چمن‌زارهای گرین در فصول بهار و تابستان بسیار سرسبزاند و اغلب گله‌داران و کوچ‌نشینان شمالی استان لرستان و به خصوص طوایف حسنوند و یوسفوند و هم چنین دامداران نواحی نهاوند در فصل‌های بهار و تابستان دام‌های خود را روانه دامنه‌های گرین می‌کنند، به علت ذخیره زیاد برف در کوه گرین، در قسمت دامنه‌های شمالی، رود گاماسیاب و در دامنه‌های جنوبی، رودخانه‌های الشتر و دلفان از آن سرچشمه می‌گیرند. * ۵۰ تپه باستانی به گزارش خبرنگار فارس از دلفان، تپّهٔ مقبره نوح نبی، تپّهٔ کفراج، تپّهٔ مردآویز، تپّهٔ شهن‌آباد، تپّهٔ حسن گاویار، تپّهٔ ورشونه گلباغی، تپّهٔ چقا بزرگ حسین نورعلی، تپّهٔ چقا کوچک حسین‌آباد نورعلی، تپّهٔ گلباغی، تپّهٔ چغاعلی‌آباد، تپه باباجان (دلفان)، تپّهٔ دوشه‌جا، تپّهٔ نعمت‌الهی، تپّهٔ گوهرگوش، تپّهٔ عبدالحسینی، تپّهٔ خرم‌چیا، تپّهٔ زلیوا، تپّهٔ چغاسیفل، تپّهٔ چغاکبود، تپّه ولی‌آبادکوله مرز، تپّهٔ سیکوند، تپّهٔ نام‌چیا، تپّهٔ مرادآباد نورعلی، تپّهٔ توبره زیر تنگ پری، تپّهٔ غار اسب، تپّهٔ چیا غلامعلی، تپّهٔ شرف ده‌کبود، تپّهٔ شهبازآباد، تپّهٔ گنبد میران بیگ (گمه می‌رومبگ)، تپّهٔ گندم‌بان (حبیب‌وند)، تپّهٔ مراد ویسی، تپّهٔ مردآویز، تپّهٔ نام چیا، تپّهٔ نورآباد- آنا پارک، تپّهٔ ورشون (گلباغی)، تپّهٔ هزار منی، تپه شریف را می‌توان از تپه‌‌های باستانی در دلفان نام برد که تعدادی از آنها در میراث فرهنگی به ثبت رسیده یا در طی مراحل ثبت است. *آبشارهای دیدنی و زیبا از مهم‌ترین آبشارهای شهرستان دلفان می‌توان از آبشارهای سوله، مهراب، داله لان، غسلگه (حسن گاویار) و قمش نام برد که در ایام مختلف سال به ویژه در فصل بهار شاهد حضور دوست‌داران طبیعت در این مناطق هستیم. *آبشار غسلگه حسن گاویار آبشار غسلگه نورآباد در موقعیت جغرافیایی E4754 N3358 در استان لرستان واقع است، بومیان منطقه آن را خسلگه می‌نامند، شهرستان نورآباد یکی از سردترین مناطق استان لرستان است که در شمال این استان واقع است، طبیعت بکر این منطقه با آداب و سنن هزاران ساله در هم آمیخته است، آثاری مربوط به دوره نوسنگی در آن یافت شده است و مراسم تمنای باران و جشن‌های این دیار ویژگی‌های خاص خود را دارد، آبشار غسلگه (خسله)، در ۱۵ کیلومتری جنوب نورآباد و در فاصله سیصد متری بقعه امامزاده حسن گاویار (سید پیر محمد) واقع است. این آبشار که دارای حوضچه‌ای به مساحت ۲۵ متر مربع است، معمولا هر سال تا اواسط تابستان دوام می‌آورد، اما آب چشمه‌ای که در کنار حوضچه واقع است، در تمام فصول سال جاری است. در سالیان اخیر حفاری‌های غیر مجاز، منظره طبیعی این منطقه را دچار تغییر کرده است. فرماندار دلفان در گفت‌: وجود بیش از ۲۶۰ اثر باستانی و تاریخی را در این منطقه بیان‌گر قدمت دیرینه شهرستان دلفان ذکر کرد. علی باقری گفت: این ۲۶۰ اثر شامل تپه‌ها و محوطه‌های باستانی، غارها، ۱۲ پل تاریخی و باستانی و بناهای تاریخی است و نشان از آن دارد که شهرستان دلفان یکی از مناطق باستانی لرستان و از مناطق مهم تمدن مفرغ به شمار می‌رود، این در حالی است که بسیاری از آثار به دست آمده از تپه‌ها و محوطه‌های باستانی امروزه زینت بخش موزه‌های معتبر دنیاست. وی تپه‌های‌، عبدالحسینی، باباجان، بابا جیلان، گندمبان و تلیاب را از مهم‌ترین تپه‌های باستانی در شهرستان دلفان ذکر کرد و افزود: تاکنون حفاری شده و باستان‌شناسان با حفاری‌های انجام شده به نتایج درخشانی از تاریخ فرهنگ ایران زمین در این منطقه از لرستان دست یافته‌اند. گزارش از سید حسینعلی حسینی

:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 9 فروردين 1394 | نظرات ()